رادین مجروح :((((
امروز بدترین روز زندگیم بود وقتی پیشونیتو خونی دیدم
رفته بودیم تو اتاق که لباس روی رخت آویز پهن کنم تو رو نشوندم کنارم که یه لحظه نفهمیدم چی شد صدای جیغتو شنیدم
دیدم رفتی کنار میز کامپیوتر پات گیر کرد به سیم ها و افتادی پیشونیت خورده به لبه ی میز و سوراخ شده
وقتی چشمم به زخم پیشونیت افتاد دنیا رو سرم خراب شد و دیوونه شدم
مامان فدات بشه طفلکم
الانم بتادین زدم و خوابوندمت
ایشالا زود خوب بشی گلم
چهارشنبه 8 مهر 94
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی