پروژه ی از شیر گیرون جیگرمممم
سلام عزیزدلم
امروز دقیقا 20 ماه و 18 روزته
امروز پروژه ی از شیر گرفتنت رو شروع کردیم
بیست روزه دارم تلاش می کنم که به روش تدریجی و کم کردن وعده های شیرت با پرت کردن حواست از شیر بگیرمت ولی اصلا روی تو جواب نداد عشقم
اصلا وقتی شیر میخوای حواست پرت نمیشه و واسه همین مجبور شدیم یهو از شیر بگیرمت چون فهمیدم تو تدریجی بیشتر اذیت میشی و عصبی میشی
خیلی ناراحتم
دلم واسه وقتایی که تو بغلم شیر میخوردی و نوازشت می کردم خییییلی تنگ میشه
ولی مجبورم آخه اصلا غذا نمی خوری و فقططططط شیرمیخوری
امروز مامان جون و باباجون هم اومدن که چند روز پیشمون بمونن که باهات بازی کنن و نذارن خیلی غصه بخوری
فعلا که خیلی خوب قبول کردی و فقط داری بازی می کنی
امیدوارم راحت بگذرونی این مرحله رو عزییییییزم
اینم پسر شیرینم مشغول بازی و ساخت برج و خراب کردنش
اونقدری که از خراب کردنش لذت میبری و ذوق می کنی واسه ساختش ذوق نمی کنی
خوب شد اینا رو خریدیم واست کلی امروز باهاشون سرگرم شدی و حواستو پرت کردن
5اردیبهشت ماه 95