رادینرادین، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه و 30 روز سن داره

آقا رادین نفس مامان و بابا

گل پسرم پستونک رو ترک کرد!!!

سلام عشق مامانی عزیز دلم دو سه روزه که دیگه اصلا پستونک نمیگیری و بدون پستونک میخوابی شبا هم تقریبا سه هفته ست که می می میخوری و می خوابی بدون روپا گذاشتن و پستونک همیشه نگران بود چطور پستونک رو ازت بگیرم که خداروشکر خودت دیگه نخواستی و ترکش کردی قربون پسرم بشم که آقا شده و می خواد خودش بخوابه      25 تیرماه 94 ...
25 تير 1394

پنجمین و ششمین دندون رادینم

هوراااااااااا دوتا دند ون جدید درآوردی پنجمی و ششمی از بالا  الان 4 تا بالا داری و دو تا پایین یکی دیشب دراومد و بعدیش امروز عزیز دلمی گل پسرررررم     23 تیرماه 94 ...
23 تير 1394

رادین جونم وارد 12 ماهگی شد

سلااام عشق مامان دیروز وارد 12 ماهگی شدی این آخرین ماه یکسالگیته باورم نمیشه به این سرعت داری بزرگ و آقا میشی عشقم   راستی واست چندروز پیش از یه گروه لباس بچه کارترز تو تلگرام خرید کردم که امروز رسیده خیلی نرم و لطیف و خوشگلن مبارکت باشه           ایشالا همیشه سلامت و شاد باشی خوشگل و خوشمزه ی من   ...
18 تير 1394

رادین توی یازده ماهگی

عزیزدلم این روزا حسااابی شیطون و بانمک و باهوش و جیگر شدی  هر روز یه کار جدید و یه حرف جدید یاد میگیری قربونت بشه مامان  اینام عکسای یازده ماهگیت     می خوای بری رو مبل مچتو گرفتم خوش خنده ی من اولین باری که یاد گرفتی در کابینت رو باز کنی عاشق سطل برنجی و همش باهاش بازی می کنی و می کوبی روش و همینطور علاقه ی زیادی هم به ماشین لباسشویی داری و عاااشق سیمی :((     همش کمدا رو میریزی بیرون و من جمع می کنم   قربون زبونت اتاق کولرش راه نیفتاده بابایی نمی تونه در رو ببنده به کاراش برسه با ا...
18 تير 1394

خریدای جدید رادین جون

سلام مامانی  دو سه روز پیش واست از سایت مای نی نی خرید کردم که دیروز بسته به دستم رسید اینم خریدات   لباست تو تنت   و این پستونک بامزه که البته تو دهنش نگه نمیداریش واست جالبه دوست داری باهاش بازی کنی     21 خرداد 94 ...
31 خرداد 1394

چهاردندونه شدن گل پسرم

سلام گل پسر خوشگلم بالاخره بعد این همه روز که منتظر دندونای جدیدت بودیم دو روز پیش یهو دو تا دندون بالات با هم دراومد عزیزم الان چهار تا مروارید سفید و خوشگل داری     24 خرداد 1394   ...
24 خرداد 1394

رادین وارد یازده ماهگی شد

سلام عزیزدلم  الان چهارمبن روزیه که وارد یازده ماهگی شدی واااای چقدر داره زود میگذره دوست ندارم که اینقدر زود بگذره الان دیگه حسابی شیطون و خوشمزه و ناز شدی و البته کم غذا و بدغذا به خاطر دندون درآوردن و بازیگوشی  چند روزه مدااام توی بازی و راه رفتن و در همه حال همش با خودت مامان و بابا میگی و ما هم حسااااابی ذوق مرگ میشیم وقتی م که دست می زنیم یا آهنگ میشنوی شروع می کنی به نانای عاشق اینی که ما با اسباب بازیات برج بسازیم تو بدو بیای خرابشون کنی و غش غش بخندی قربون ماما بابا گفتنت بشم عشق من     20 خرداد94 ...
20 خرداد 1394

رادین توی ده ماهگی

اینم عکسای گل مامان توی ده ماهگی       رادین در حال مسواک زدن :)))   رادین در حال تماشای فوتبال   ایجام داره از دست بابایی فرار می کنه   اینجام که دوتایی رفته بودیم پارک   رادین با زیردکمه ی مامان جون دوزش   رادین در حال آب بازی   پاهای چروکش بعد نیم ساعت آب بازی تو حموم   رادین عشق میز تلویزیون       این لباس خوشگلشم کار مامان جونشه   رادین تو خیابونو دید میزنه   خسته وقتی از بیرون اومدیم   به مامانش ...
20 خرداد 1394

این روزای رادین جونم

سلام پسر گل و خوشمزه ی مامان امروز دقیقا 9 ماه و 27 روزته این روزا خیلی شیطون بلا شدی دیگه حرفه ای چهاردست و پا میری و همه جا سرک میکشی بالاخره بعد مدتها ک​ه آرزو داشتی بری تو آشپرخونه تونستی ا ونجارو فتح کنی و پله رو بری بالا  اینم عکس اولین ورودت به آشپزخونه       دیگه راحت خودت می ایستی و مبلارو می گیری و راه میری     الان دیگه راحت پله های خونه ی باباجون رو هم میری بالاو همش باید حواسمون بهت باشه گلم و دنبالت بدویم میری تو همه ی اتاقا و همه چی رو وارسی می کنی و شیطنت می کنی دیگه تقریبا همه ی وسایل خونه که واست خطر داشتن رو جمع کردیم که خدایی نکرده اتفاقی واس...
10 خرداد 1394