رادینرادین، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه و 30 روز سن داره

آقا رادین نفس مامان و بابا

رادینم امروز وارد بیست ماهگی شد

نوزده ماه گذشت و روز به روز بزرگتر میشی و باهوشتر ولی متاسفانه با اینکه دندونهای نیشت هم دراومدن هنوزم کم اشتهایی الان 16 تا دندون دادری عشق مامان چند تا کلمه ی جدید مثل نخ و عکس و در و .. هم میگی ولی هنوزم تلاش چندانی واسه صحبت نداری  اینم رادین گلم توی 19 ماهگی   اولین باری که تخم مرغ سالم دادم بهت خودت بخوری استقبال کردی و کلشو خوردی جدیدا اصرار داری همه چی رو خودت بدون کمک ما بخوری       وقتی سرصبح پستچی کت و شلوار پسرگلمو میاره و مامانی تا رادین بیدارمیشه از ذوقش اول کت و شلوارتو تنت می کنه قربون چشمای پفیت بشم خوشتیپ من   &...
17 اسفند 1394

واکسن 18 ماهگی

امروز با بابایی بردیمت واسه واکسن 18 ماهگی 6 ماهه کابوسشو داشتم آخه شنیدم از همه ی واکسنا بیشتر اذیت می کنه کلی گریه کردی موقع زدن واکسن یکی به دستت زد یکی پا و قطره یفلج اطفال دست رو گفت اذیت نمی کنه ولی پا دردناکه وقتی اومدیم خونه اصلا اجازه ندادی واست کمپرس بذاریم و گریه ت شدیدتر میشد تا اینکه این لپ تاپ عمو فردوس رو که خریده بودم قبلا واست درآوردم با دیدنش آروم شدی و مشغول بازی         روز بعد واکسن حساااابی دیشب گریه کردی و از درد پا نالیدی و نتونستی بخوابی هنوزم نمی تونی خوب راه بری و لنگان لنگان میری ایشالا زود خوب بشی جیگر من   ...
17 بهمن 1394

گل پسرم 18 ماهه شد

جیگر مامان امروز وارد 19 ماهگی شد واااای خیلی شیطون و جیگر و خوردنی شدی   عاشق رد شدن از این وسطی     حیووناشو سوار دوچرخه ش کرده ببره ددر وقتی تازه از خواب پاشدی خخخ           چی دیده اون تو که بوسش می کنه؟   اولین باری که تونستی ایستاده از پله بیای پایین و از ذوق ول کن نبودی    رادین در حال دیدن فوتبالیستها واست تشک طرح شکرستان گرفتم عاشق عکساش شدی و نی نی روش رو میبوسی       آماده شده پشت در منتظره بره ددر   ...
17 بهمن 1394

عکس آتلیه یکسالگی

سلام گل مامان بالاخره بعد 5 ماه عکسای آتلیه تولد یکسالگیت آماده شد توی همه شون ماه افتادی                           همیشه شاد باشی خوشگل مامان     25 دی ماه 1394 ...
25 دی 1394

رادین وارد 18 ماهگی شد

عزیزدلم امروز 17 ماهش تموم شد روزا خیلی زود دارن میگذرن و جیگرگوشه م بزرگ و بزرگ تر میشه یکی دو روزه کلمه ی " عکس " هم به دایره ی لغاتت اضافه شده و عکساتو رو دیوار نشونم میدی و میگی عکس خیلی باهوش و شیرین و شیطون و خوردنی شدی راستی یک هفته ست جز شیر هیچی نخوردی نمی دونم کی دندونات درمیاد و راحت میشی و اشتهات باز میشه راستی عاشق بوس کردن شدی همش یا مارو میبوسی یا از دور بوس میفرتی قربونت بشم منم میگیرم میچلونمت   اینم عکسای 17 ماهگیت موش کوچولوی مامان داشتم جارو می کشیدم دیدم نیستی کلی دنبالت گشتم پشت مبلا پیدات کردم خخخ رادین درحال پف فیل خوردن   اینم مامان جون هنرمند با عشق...
17 دی 1394

16ماهگی رادین هم گذشت

امروز 16 ماه و دو روزته گل من حساااااااابی باهوش و فهمیده و زرنگ وشیطون شدی دیگه اسم همه چیز رو میدونی و هرکاری بهت بگیم متوجه میشی و کامل انجام میدی توی بازی کردن باهوشتر شدی و میدونی باهر وسیله ای چه جوری بازی کنی و چیکار کنی  من و بابایی کلی با دیدن پیشرفتات ذوق می کنیم الان واسه الو گفتن به جای ادی میگی " ابو " صدای آقاشیره درمیاری و مارو میترسونی صدای نینی و ببعی هم یادگرفتی دیگه اصرار داری غذا و آب رو تو لیوان خودت بدون کمک من بخوری قربونت بشم من شیرینم از همه ی کارات واست فیلم گرفتیم که خودت بعدا ببینی راستی الان 12 تا دندون داری نوبت دندونای نیشته دیگه   اینم...
19 آذر 1394

گل پسرم امروز وارد 16ماهگی شد

عزیزدلم پونزده ماه از اومدنت گذشت و روز به روز بزرگتر و باهوشتر و شیرین تر میشی نازنیم کلمه های " آمد،حمام،حامد،ابو (الو)،نام نام (خوراکی و شیر) " هم به دایره ی لغاتت اضافه شد نمی دونی چقدر صحبت کردنت شیرینه و ما لذت میبریم اینم عکسای پانزده ماهگی عشق مامان و بابا لحظه لحظ ه ی شیطنتات و کارای شیرینت رو با بابایی واست به تصویر می کشیم   دیگه قراره تو هم با ما مسواک بزنی اولین مسواک و خمیر دندونت علاقه مند شدنت به تلویزیون و کارتون       روش استفاده ت از لب تاب   اولین تفریح مادر و پسری تنها   ...
17 آبان 1394