رادینرادین، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 12 روز سن داره

آقا رادین نفس مامان و بابا

آزمایش غربالگری و سونویnt

1392/11/9 14:43
نویسنده : محبوبه
333 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عسل مامانی

 

تو امروز دقیقا 12 هفته و 2 روزته

شرمنده این چند وقته نتونستم بیام واست بنویسم چون هم به خاطر ویار شدید سختمه بشینم پشت لپ تاب و هم چند روزی مهمون داشتیم.

اولش یه هفته مامان جون و بابا مصطفی اومدن دیدنمون و یه هفته از من پرستاری کردن و بعدش هم عمه افسانه و نی نی هاش و مامان حاجی اومدن دو روز پیشمون بودن.

تو این چند وقته بابایی حسابی زحمت کشیده و با اینکه خودش کلی کار و امتحان داشت نمی ذاشت من از جام تکون بخورم و همه ی کارارو خودش می کرد نمی دونی چقد هواتو داره یه موقع دیدی بهت حسودیم شد هااااا

اومدم بگم 24 دی ماه که رفتم دکتر برای 4 بهمن ماه واست سونوی nt و آزمایش غربالگری نوشت واسه اطمینان از سلامتت گلم

ولی وقتی زنگ زدم آزمایشگاه بهم واسه 8 صبح 7 بهمن ماه یعنی دوشنبه همین هفته وقت داد،

من به همراه بابایی ساعت 7 صبح حرکت کردیم ولی به دلیل ترافیک سنگین ساعت 8:40 رسیدیم آزمایشگاه نیلو

و بعد ازم نمونه خون گرفتن و فرستادنم واسه سونوی nt توی میدون ونک چهارراه جهان کودک مرکز سونوگرافی پارمیس

اونجا بهم گفتن باید کلی آب قند غلیظ و شکلات قبل سونو بخورم که تو تکون بخوری و بتونن سونو رو انجام بدن.

بابایی هم رفت یه پاکت قند و آب و شکلات خرید و تا تونستم شکلات و آب قند غلیظ خوردم که این باعث تو تکون بخوری و سونوت بدون مشکل انجام شد.

اول یه خانوم که خود دکتر نبود سونو کرد که من هیچی نمی دیدم ولی وقتی رفتم توی اتاق خود دکتر یک مانیتور جلوم بود که می تونستم همه ی حرکاتتو ببینم. قربونت بشم نمی دونی چقدر ذوق کردم که تکوناتو می دیدم 

چند بار واسه اینکه بچرخی خانوم دکتر رو شکمم ضربه می زد و با هر ضربه تو پاهاتو باز می کردی و لگد می زدی 

ولی خیلی ازشون عصبانی شدم چون نذاشتن باباییت بیاد ببینه و کلی واسش ناراحت شدم چون اونم دوست داشت تو رو ببینه،تازه منتظر بود حداقل بگن دخملی یا پسمل ولی اینو نگفتن  

خلاصه بردیم جواب سونو رو  آزمایشگاه و گفتن ساعت 7 بریم جواب رو بگیریم و بابایی ساعت 7 رفت جوابو گرفت و منم دیروز عصر یعنی 8 بهمن ماه جوابو بردم به دکتر و گفت خدارو شکر همه چی عالیه

و بهم کپسول ففول داد که از این به بعد شبی یک دونه بخورم.

راستی پریشب هم نی نی خاله الهام  و عمو امین(دوست مامانی و بابایی)هم به دنیا اومد و پسره و اسمشو گذاشتن اردوان .

ایشالا قراره بعدا کلی باهم بازی کنین و خوش بگذرونین

قربونت بشم امیدوارم همیشه سالم باشی گلم 

 

اینم عکس سونوی Nt 

 

 

 

 

 

9 بهمن ماه 1392

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)